
دیدگاهی در اقتصاد وجود دارد که طرف تقاضا، عرضه خود را ایجاد می کند. براساس این نظریه، تقاضا منشا و مبدا بوده و طرف عرضه تلاش می کند آنچه که طرف تقاضا نیاز دارد را برآورده سازد. باوجود موانع ساختاری طرف عرضه و به خصوص در کوتاه مدت، تعدیل طرف تقاضا متناسب با طرف عرضه می شود.
اینجا ممکن است سوالاتی پیش بیاید که سطح تقاضا چقدر باید تعدیل باشد؟ درواقع تفاوت اصلی سیاست های طرف عرضه و طرف تقاضا درکشورهای درحال توسعه چه می باشد؟ باتحلیل وضعیت تراز پرداخت ها می توان به این مساله پرداخت. دراغلب این کشورها، تاثیرات عمده این سیاست ها برحساب جاری تراز پرداخت ها می باشد.
ازآنجا که حساب جاری تراز پرداخت ها مبین اختلاف بین تولید داخلی وجذب داخلی می باشد.
اینجا است که مدیریت ارشد هلدینگ ها فولادی و صنایع معدنی می توانند به طرف عرضه این بخش از صنعت تاکید و توجه نمایند. درواقع شکافی که درطرف عرضه و تقاضای این بخش از صنعت محسوس می باشد(اینکه طرف عرضه را اگر خطوط تولید لحاظ کنیم) را مد نظر قرار داده و به دنبال پر کردن این شکاف باشند.
درواقع یکی از دلایل منفی بودن رشد اقتصادی، عدم توازن در تراز پرداخت ها بوده به این نحو که برای ایجاد خطوط تولید و راه اندازی کارخانجات تولیدی این بخش از صنعت مقدار قابل توجهی وجه (خروجی ارز) را باید پرداخت تا این تکنولوژی وارد شود.
لذا زمانی که میزان خروجی وجوه از داخل بیش از ورودی وجوه از خارج باشد،کسری در تراز پرداخت ها ایجاد می شود که نهایتا می تواند به منفی شدن رشد اقتصادی منجر شود. به همین خاطر مدیریت صنایع فولادی و معدنی معتقد به پر کردن شکاف طرف تقاضا و عرضه اقتصاد بوده و رویکردی جدید را طرح نموده که می توان همان بحث بومی سازی داخلی و تکیه برساخت داخل باشد که باید سعی نمایند این مهم را در برنامه های خود لحاظ نمایند.
در مجموع این بخش صنعت با در نظر گرفتن نکات ذیل می تواند به بهبود بهتر زیرمجموعه خود بپردازد:
الف) سیاست بالابردن کارایی اقتصادی: این سیاست به منظور افزایش جریان تولید اقتصادی جاری نظیر بهبود در کارآیی سرمایه، نیروی کار و مانند آن می باشد. درمجموع با این سیاست تا حدودی می توان انحرافات ناشی از انعطاف ناپذیری مربوط به نرخ ارز را کاهش داد.
ب) سیاست هایی که رشد ظرفیت تولیدی را تحریک می کند: این سیاست رشد بلند مدت تولید و ظرفیت کل را می تواند افزایش دهد. ابزار این سیاست می تواند محرک هایی نظیر تشکیل سرمایه ثابت، پس انداز، سود شرکت ها و نورآوری های تکنولوژی باشد
دقیقا یکی از سیاست های اصلی این صنایع میتواند این باشد که برای افزایش ظرفیت و توان تولیدی داخل شرکت ها به جای اخذ اعتبار از منابع و وجوه اداره شده دولتی، از سود حاصل از عملیات شرکت ها، توان و ظرفیت تولیدی خود را افزایش داده و با ایجاد و تعریف ظرفیت جدید تولید (ازطریق احداث بخش های تولیدی) توازن بین طرف تقاضا وعرضه را برقرار نموده و به جای تعدیل طرف تقاضا از طریق افزایش توان و توجه به طرف عرضه، بستر مناسب را به رشد و شکوفایی اقتصاد ورونق تولید فراهم آورد.

مهندس طهمورث جوانبخت
مدیرعامل شرکت مجتمع فولاد خراسان

عطاالله معروفخانی
مدیرعامل شرکت فولاد هرمزگان

اکبرگلبو
مدیرعامل شرکت بینالمللی مهندسی سیستمها و اتوماسیون(ایریسا)

اردشیر فاضلی
مدیرعامل شرکت بازرگانی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیکو)

سید رسول خلیفه سلطانی
دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران

مهندس مدنیفر
مدیرعامل شرکت اپال پارسیان سنگان