کدخبر : ۲۹۴۳۷
مرتبط با : اخبار
تاریخ : ۷ دی ماه ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۰:۲۲
در گفت و گو صریح چیلان با مدیرعامل فولاد بناب مطرح شد
دکتر ابوتراب فاضل، مدیرعامل فولاد صنعت بناب در گفتوگو با چیلان به موضوعاتی همانند وضعیت خصوصی سازی، مالکیت، سیاستگذاری و تنظیم بازار در صنعت فولاد کشور پرداخت که شما را دعوت به مطالعه این گفت و گو می نماییم:
اقتصاد فولاد دستور نمیگیرد/ چرا خصوصیسازی در سه دوره ریاست جمهوری موفق نبوده است؟
پیشنهاد شما برای تنظیم بازار و قیمت گذاری دستوری چیست؟
در واقع تنها جایی که اقتصاد دستور نمیگیرد قیمتگذاری است یعنی همانجایی که ما داریم دستور میدهیم. من فکر میکنم باید به کارکرد بورس کالا یعنی عرضه و تقاضا توجه کنیم. اگر سیاستگذار عرضه و تقاضا را رها کند، بازار خودش به طور اتوماتیک تنظیم میشود و ما فولادسازها نیز از اینکه همه چیز در بورس کالا عرضه شود استقبال میکنیم.
آقای فاضل، با توجه به اینکه در بخش معضلات تولید و صنعت فولاد به موارد دیگری اشاره کردید، نگاه شما به وضعیت فعلی مالکیت و بنگاه داری در حوزه فولاد چیست؟
یکی از چالشهای مهمی که کسی به آن ورود نمی کند وضعیت سهامداری و مالکیت فولاد است. متاسفانه بنگاهداری اقتصادی در ایران زمانی دست دولتیها بوده اما پس از انقلاب از دست دولتیها خارج شد.
در دوره پس از انقلاب ما چند موج خصوصیسازی داشتیم یکی از این موجها که البته بیشتر به اختصاصسازی شبیه بود در زمان آقای هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد. موج دوم که میتوانست یک انقلاب اقتصادی باشد نیز در زمان آقای احمدینژاد شکل گرفت که همانند دوره هاشمی خصوصیسازی به بدترین شکل ممکن ایجاد شد.
البته اصل قانون ابلاغی بسیار خوب و پیشرفته بود اما در دوره احمدینژاد بنگاهداری اقتصادی خصولتی شد و به نهادهای عمومی مثل شستا، بنیادها، نهادهای نظامی و بانکهایی که وارد بنگاه داری شدند واگذار شد در واقع میتوان گفت که 90 درصد خصوصیسازی به عمومی سازی تبدیل شد و نتیجه این خصولتی نیز چیزی جز ناکارآمدی نبود.
و اما موج سوم خصوصی سازی که زمان آقای روحانی شکل گرفت به دلیل رد دیون و بدهیهای دولت بود که نتایج خوبی به همراه نداشت و بازهم مالکیت فولاد به درستی مشخص نشد.
از نظر شما چرا خصوصیسازی در سه دوره ریاست جمهوری موفق نبوده است؟
خب، مالکیتی که مبتنی بر دانش تخصصی بنگاهداری باشد نتایج بهتری خواهد داشت تا اینکه مالکیت تنها به دانش عمومی از بنگاهداری محدود شود؛ مثل ورود بانکها به مسکن که باعث تقاضای کاذب و ایجاد رانت در مسکن شد و متاسفانه همین اتفاق نیز در حوزه فولاد افتاد که باید اصلاح و ساختار سهامداری و مالکیتی فولاد درست شود. درواقع فولادسازی یک بخش خصوصی قوی و قدرتمند میطلبد.
یعنی در حال حاضر فولادسازی در کشور خصوصی نیست و بخش خصوصی در انزوا است؟
اگر فولادسازی خصوصی است چرا تغییر دولت به تغییر مدیران میانجامد. پس ابتدا باید ملاحظات سیاسی کنار گذاشته شود و آن موقع در مورد فولادسازی تصمیم بگیرند. به نظر من این یک چالش عمده است که دولت و نهادهای مدنی باید به آن ورود کند. زیرا مالکیت غیرتخصصی، تصمیمات غیرتخصصی و غیرکارشناسی در حوزه تغییر و جایگزینی مدیران در یک بنگاه فولادی، آسیبهای زیادی به این حوزه وارد میکند که در حال حاضر هم این اتفاقات افتاده است.
اخلاق رسانه ای : استفاده از مطالب با ذکر منبع "چیلان آنلاین" مجاز است .