در آخرین روزهای سال 1398، وقتی نفس تلاشگران عرصه های مختلف اقتصادی ایران از جنگ نابرابر و ظالمانه ای که بدعهدان جهان بر آنها تحمیل کرده بودند به شماره افتاده بود، خبری ناگوارتر و ترسی بزرگ ایران را فرا گرفت. «کرونا به ایران آمد».
هنوز ابعاد این ماجرا برای کسی مشخص نبود که اخبار تلخ کمبود اقلام بهداشتی دست به دست می شد. از نبود ماسک و دستکش یکبار مصرف، تا نایاب شدن محلول های ضدعفونی.
تلخ تر از آن، احتکار و دلال بازی در این بازاری که ظرف چند ساعت بستر سوداگری ناکسانی شد که بویی از انسانیت و نوع دوستی نبرده اند.
نهادهای قانونی دست به کار شدند. نهادهای دولتی بیانیه صادر کردند. نهادهای نظامی داوطلب شدند. دوباره خون ایرانی در رگهایمان به جوش آمد. همه نگران بودیم، اما همزمان زمزمه می کردیم، باید کاری کرد.
شاید در نگاه اول این مسئله بسیار بزرگ تر از آن می نمود که افراد و مجموعه های بخش خصوصی بتوانند نقشی در بهبود اوضاع ایفا کنند. این سوال در ذهنمان نقش بست که ما به عنوان مجموعه ای دانش بنیان چه کمکی از دستمان بر می آید؟
حوزه فعالیت ما بهداشت و درمان و حتی تجهیزات پزشکی نیست. اما! روی نیازها تمرکز کردیم. ابتدا بودجه ای را اختصاص دادیم برای کمک به تامین اقلام بهداشتی برای مناطق محروم کشور.
ظرف چند ساعت متوجه شدیم که مشکل اصولا کمبود ظرفیت تولید و البته سوداگری از خدا بی خبران است. در مورد سوداگران، نهادهای قانونی و امنیتی اقدامات لازم را شروع کرده بودند. شاید تولید که حرفه ماست و در آن حرفی برای گفتن داریم، سهم ما باشد در این عزم ملی. آستین ها را بالا زدیم. اتاق فکر آنلاین تشکیل شد. وقت نبود. همه موافق بودند، تولید می کنیم!
تا روز بعد، تیم مهندسی طرح اولیه را آماده کردند و تیم عملیات، کلیه تجهیزات و ماشین آلات مورد نیاز را از کوتاه ترین مسیرها شناسایی و سفارش گذاری کردند. مدیران ارشد شروع به رایزنی برای تامین مواد اولیه و کسب مجوز ها و حمایت های لازم نمودند. انگار نگرانی از بیماری رنگ باخته بود. شب و روز یکی شده بود. سرعت مهمترین عامل بود. هر کس در گوشه ای یا مشغول کاری بود یا گوشی در دست داشت یکی از بخش های کار را هماهنگ می کرد. فضای تولیدی مجهزی که برای خط تولید محصولی جدید آماده کرده بودیم ظرف کمتر از یک روز آماده بهره برداری شد. و ...
در کمتر از یک هفته خط تولید «محلول ضد عفونی الکلی دست» آماده به کار شد. مواد اولیه از گوشه و کنار کشور تامین شد و تولید آغاز شد. چند ساعت بعد اولین محموله راهی گیلان شد که جانفشانی های کادر درمانی اش این روزها زبانزد جهانیان است. همه نفسی آرام کشیدند و با عزمی جزم تر این بار در خط تولید شروع به کار کردند. خدا را شکر می کردیم هر بار که محموله ای با مقصد استانی محروم یا بیمارستانی که می دانستیم جبهه جنگی است برای خودش، راهی می شد. تا به امروز بیش از ۷۰۰۰۰ بطری «محلول ضدعفونی کننده دست» به مناطق گیلان، اصفهان، لرستان، کرمانشاه، مرکزی، قم، ورامین، بم، فیروزگر، بعثت، شهداء، ....
ساعاتی بیش تا آغاز سال نو خورشیدی نمانده و نوروز امسال مدافعان سلامت، پزشکان، پرستاران و کادر درمانی هزاران بیمارستان و مرکز درمانی در سراسر میهن عزیزمان ایران نه تنها در کنار خانواده هایشان نیستند، بلکه در نبردی عظیم، جان بر کف، از سلامت ایرانی تا آخرین نفس دفاع می کنند. باشد که بتوانیم در این روزهای سخت، هر یک با قدمی که البته برای اکثر مردم عزیزمان «ماندن در خانه و رعایت توصیه های بهداشتی» است، اندکی آسان سازیم رنج این مبارزه را برای سربازان وطن. و این تلاش ادامه دارد ...
شرکت دانش بنیان گسترش فناوری خوارزمی