با توجه به اینکه صنایع فولاد جزو صنایع سرمایهبر محسوب میشوند، کوچک ترین سیاست ها هم در افزایش یا کاهش بهرهوری نقش خواهند داشت و حتی قادر به تغییر در قیمت نهایی خواهد بود. از طرف دیگر با این نگاه که برخی عوامل بیرونی به این صنعت تحمیل شده است، مثل نیروهای انسانی، انرژی و تکنولوژی؛ میتوان این عوامل را در بهرهوری این صنعت دخیل دانست.
با این مقدمه، باید گفت که برای ارتقای سطح بهرهوری در صنایع فولادی کشور باید تغییراتی صورت بگیرد. تغییرات یا به عبارت بهتر، اصلاحاتی در نیروی انسانی، استفاده از انرژی و همین طور نوسازی تکنولوژیهای تولید، از پارادایمهایی هستند که باعث ارتقای سطح بهرهوری در این صنعت خواهند شد.
تحمیل چندهزارنفری نیروی انسانی به کارخانجات اصلی فولاد کشور، نمونهای از سیاست اشتباهی بود که در دولت قبل اتخاذ شد و منجر به کاهش بهرهوری شد. عامل دیگر به مسائل مربوط به انرژی و تکنولوژی در این صنایع برمیگردد. بسیاری از واحدهای فولادی اقدامات زیربنایی و زیرساختی مثل احداث جاده، حملونقل و اقدامات اینچنینی را خود انجام دادند، درحالی که جزو وظایف دولت محسوب میشد.
در این وضعیت، برای ارتقای سطح بهرهوری، دولت باید به جبران کمکاریهای قبلی خود بپردازد. مثلا دولت میتواند هزینه های بهینه سازی و ارتقای تکنولوژی را پرداخت کند. یا فعالیتهای مرتبط با بهینهسازی نیروی انسانی را معاف از مالیات کند تا بهرهوری صنعت فولاد افزایش پیدا کند و منتج به بازگشت این صنعت به جایگاه اصلی خود شود. بنابراین دولت باید حمایتهای خود را از صنعت مهم و استراتژیک فولاد با اقداماتی از این دست افزایش دهد.
در این بین باید از عوامل درون سازمانی که به عدم بهرهوری کامل تولیدکنندههای فولاد منتج میشود نیز سخن گفت که بازهم با عوامل بیرونی مرتبط هستند. برای نمونه، عدم آموزش کامل و تخصصی نیروهای تحمیل شده که خود باعث از کار انداختن نیروهای فعال هم میشوند از دلایل کاهش سطح بهرهوری است. در مقام قیاس، کارخانهای مثل پوسکو در کره جنوبی با 18 هزار نفر 25 میلیون تن محصول تولید میکند، در حالیکه تقریبا یکی از واحدهای بزرگ کشور ما با همین تعداد نیرو تنها 3 میلیون تن تولید محصول دارد. همین عوامل در قیمت نهایی محصول نقش بازی میکنند و در نتیجه فضای رقابتی را تحت شعاع قرار می دهد.