چرا مبنای قیمت گذاری ها در صنعت فولاد اشکال دارد؟
مهندس نوید ایزدپناه، عضو هیئت مدیره صنایع هفت الماس در گفت و گو با "چیلان" تاکید کرده است که یکی از مشکلات اساسی موجود در صنعت فولاد این است که برنامه ریزی بلندمدتی برای قیمت هایمان نداریم و مبنای قیمت گذاری در محصولات فولادی دارای اشکال است. در ادامه متن مصاحبه با عضو هیات مدیره صنایع هفت الماس را خواهید خواند:

یکی از مشکلات اساسی موجود در صنایع ما این است که برنامه ریزی بلندمدتی برای قیمت هایمان نداریم. اگر کمی دقت کنید متوجه می شوید که مبنای قیمت گذاری در محصولات فولادی دارای اشکال است. برای مثال قیمت گذاری سنگ آهن بر اساس شمش فولاد خوزستان انجام می شود که یک روش اشتباه است. قیمت ها در ایران باید بر مبنای قیمت های جهانی تنظیم شود. برای نمونه باید شاخص هایی مثل میانگین قیمت سه ماهه سنگ آهن فوب برزیل را برای تعیین نرخ سنگ آهن ایران لحاظ کنیم و نباید از سیستم های قدیمی برای تعیین قیمت محصولات استفاده گردد. استفاده از قیمت های بین المللی و بورس جهانی که در همه جای دنیا نیز مرسوم است، صحیح‌ترین گزینه برای تعیین قیمت ها است. به عبارت بهتر باید سیاست ها و استراتژی های قیمتی صنعت را متناسب با بازارهای جهانی تنظیم کنیم.

علاوه بر قیمت محصولات در مبحث انرژی هم که تعیین قیمت آتی آن برای تولیدکننده غیر قابل محاسبه است، باید دنبال روشی باشیم که از طریق آن بتوان اقتصادی بودن یا نبودن فعالیت تولیدی را محاسبه کرد. یکی از راهکارها و پیشنهادات این است که از شاخص‌های مرتبط استفاده شود به طوری که برای مثال، قیمت هر متر مکعب گاز را درصدی از قیمت نفت فوب خلیج فارس تعریف کنیم. همان طور که می دانید ارزش کک در دنیا با قیمت نفت خام ارتباط دارد و اگر بتوان ارتباطی هم بین گاز و نفت خام به وجود بیاوریم، توانسته ایم رقابت پذیری روش احیاء را با روش کوره بلند در دنیا مقایسه و توجیه کنیم. قیمت یک تن کک در بازارهای جهانی تقریبا برابر است با یک بشکه نفت خام. این قرابت در بین بسیاری از قیمت های حامل‌های انرژی هم وجود دارد. بنابراین وقتی یک توافق بلند مدت در صنعت فولاد تهیه شود که مثلا قیمت گاز را یک هزارم قیمت نفت تعیین کنیم، باعث می شود تا نشانه‌های مشخصی پدید آید که در صورت بهینه ساختن یا صرفه جویی در مصرف گاز، میزان مشخصی از هزینه های واحد صنعتی کاسته شود یا در صورت سرمایه گذاری توانایی پیش بینی پذیری برای این امر مهیا شود.

اما وقتی مبنای محاسبه قیمت و قیمت گذاری صحیح نباشد، سرمایه گذاری در بخش تکنولوژیک بی معنی و غیرمنطقی است. وقتی قیمت گاز، برق و سنگ آهن را برای یک دوره ۱۰ ساله مشخص می کنید، آن‌موقع است که امکان سرمایه گذاری و محاسبه بازگشت سرمایه مهیا می شود. در واقع با بالا بردن ریسک سیستماتیک عملا ارزش پول نیز افزایش پیدا می کند؛ در نتیجه فعالان اقتصادی حاضر به سرمایه گذاری با ریسک بالا نمی شوند. یکی از تکنیک های موفق در دنیا که افراد را به سرمایه گذاری در بخش تکنولوژی ترغیب می کنند، این است که ریسک بلندمدت را کاهش می دهند تا سرمایه گذاری توجیه پذیر باشد.

به طور خلاصه باید گفت که قیمت برخی از متغیرهای اساسی در تولید فولاد؛ یعنی برق، گاز و سنگ آهن را باید بر مبنای شاخص های بین المللی قیمت گذاری کنیم تا برای سرمایه گذاری ۱۰ تا ۱۵ ساله توجیه بلند مدت داشته باشیم. در چنین وضعیتی است که برنامه‌های صرفه جویی اقتصادی، موادی و تکنولوژیکی در کشور را می توان برنامه ریزی کرد.

2

تاریخ انتشار : ۳ خرداد ماه ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۵۳
شناسه مطلب : 4462
ارسال
برچسب ها
ارسال دیدگاه
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
کد امنیتی