دلنوشته معاون فروش ذوب آهن اصفهان برای مدیر عامل سابق
دکتر احسان دشتیانه، معاون بازاریابی و فروش ذوب آهن اصفهان در دلنوشته ای برای مدیرعامل سابق این شرکت نوشت: كلاهم را به احترام پيرمرد از سر بر ميدارم. در ذیل دلنوشته معاون بازاریابی و فروش ذوب آهن را خواهید خواند:

کلاهم را به احترام پیرمرد از سر بر میدارم

صادقی رفت.

احمد صادقی را همه به مهندس صادقی می شناسند اسمی خاص که حالا به کلمه مهندس معنی می دهد. پیرمردی که هفت طبقه ساختمان توحید ذوب آهن را پیاده بالا می رفت آنچنان که پله های کوره بلند و کنورتور بارها قدم هایش را لمس کرده بودند.

به گردنه ذوب آهن که نزدیک می شوی جنگلی سبز از دور چشمانت را می نوازند جنگلی با انبوهی از میلیون ها درخت، درختانی که می گویند مهندس صادقی کاشته نزدیک به سه دهه پیش.

صادقی آنقدر بزرگ است که او را نیازی به مجیز نیست. نسل شاگردانش به وسعت چند دهه گسترده اند و آری قدیمی ترین مهندسین ذوب آهن کلاهشان را به احترامش بر می دارند. مردی که ذوب آهن عشقش و وجودش بود. هم او بود که تولید را طی ٧ سال بیش از دو نیم برابر افزایش داد و نسلی را خانه دار کرد. پاداش تولید را با شجاعت به عنوان مکانیزمی مدرن وارد صنعت فولاد کرد.

او براستی اسطوره بود و این آخرین آمدنش شاید بزرگترین اشتباه عاشقانه اش بود. از آن دست آمدن ها که از اول عیان بود که آبرو و عزت و محبوبیتش را قربانی می کند. مهندس همه را به عشق ذوب آهن تقدیم کرد همه را داد تا ذوب آهن را سر آخر با سنگین ترین بدهی بانکی یک بنگاه با ورود به سود تحویل دهد. مردی که قبلش به عشق مادر صنعت میتپد عزیز تَر از جان را که آبرو است برای ذوب آهن به قربانگاه برد اما چه خوش که فردای انتشار گزارش سود سال ٩۶ پس از دو سال و نیم نفسگیر مبارزه با زیان و بدهی با عشقش خداحافظی کرد. خسته نباشی پیرمرد خسته نباشی و خدا به همراهت که از همه ما جوانتر و شجاع تَر بودی آری مهندس صادقی مرد بحران بود و حالا دیگر باید می رفت. خدا به همراهت مهندس صادقی خدا به همراهت و …..
کلاهم را به احترامت بر میدارم

2

تاریخ انتشار : ۳ تیر ماه ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۵۸
شناسه مطلب : 18966
ارسال
برچسب ها
ارسال دیدگاه
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
کد امنیتی