مارال کاظمی: در جهانی که آهن و آتش پایه تمدن مدرن را شکل دادهاند و انسان در هیاهوی ماشینها گم شده صنعت فولاد بیش از هر زمان دیگری با سرنوشت بشر پیوند خورده است، اما امروز پرسشهای اساسی پیش روی ماست؛ آیا این صنعت همچنان روایت گر قدرت و توسعه است یا تنها در جداول آماری و شاخصهای اقتصادی فرو کاسته شده و مهم تر از آن آیا میتوانیم صنعتی داشته باشیم که انسان، اخلاق و محیط زیست را در قلب خود ببیند؟
آیا فولاد تنها مادهای سخت و مقاوم است یا می تواند نماد اخلاق، تابآوری و معنا نیز باشد؟ آیا تصمیمهایی که امروز در کارخانه ها گرفته میشود، فردای جهان را شکل خواهد داد یا تنها سود کوتاهمدت را دنبال میکند؟
امروز فولاد نیازمند بازتعریف است نه فقط در عرصه فنی بلکه در سطحی عمیقتر و فلسفی، فرهنگی و اخلاقی. آنچه پیش رو دارید مانیفستی است برای بازگشت معنا به قلب حکمرانی صنعتی و دعوتی برای نگریستن دوباره به فولاد نه به عنوان محصول بلکه به عنوان روایت تمدن و انتخابهای اخلاقی بشر.
حکمرانی نه فقط مدیریت
حکمرانی صنعتی اگر بخواهد موثر باشد باید از سطح مدیریت عبور کند و به سطح معنا برسد، سیاستگذاری در صنعت فولاد نباید صرفاً تنظیمکننده قیمت و مجوز باشد بلکه باید روایتگر باشد و بتواند داستانی بسازد از توسعهای که انسان را فراموش نمیکند، از تصمیمهایی که نه تنها سودآور بلکه مسئولانه هستند.
در حکمرانی هوشمند، شاخصها ابزارند نه هدف، هدف ساختن آیندهای است که در آن فولاد نه فقط محصول بلکه نماد تمدن و اخلاق باشد؛ چنانچه زدلاچک، اقتصاددان اهل چک میگوید اقتصاددان خوب کسی است که فقط اقتصاددان نیست؛ حکمران خوب نیز کسی است که فقط مدیر صنعتی نیست بلکه در دل رکود و التهاب اقتصادی تهدیدها را به فرصتهای طلایی تبدیل میکند و بهرهوری را نه تنها در تولید بلکه در تصمیمهای مسئولانه و تابآور میبیند؛ او راوی آینده است.
تامین پایدار نه فقط لجستیک
در جهانی که منابع محدودند و رقابت بیرحمانه است تامین مواد اولیه دیگر فقط یک چالش فنی نیست بلکه آزمونی است برای اخلاق، تابآوری و آیندهنگری صنعت.
آیا میتوان از زمین بهره برد بدون آنکه آن را زخمی کرد؟
آیا میتوان تجارت کرد بدون آن که عدالت منطقهای یا حقوق کارگران قربانی شود؟
چگونه میتوان در زنجیره تامین فولاد، انسان را به عنوان محور پایداری جایگزین ماشین کرد؟
چه راهکارهایی میتواند اقتصاد چرخشی و فناوری تولید قراضه آهن را با بهرهوری و مسئولیت پذیری همزمان سازگار کند؟
ابزارهایی مانند مالیات کربنی و مالیات بازیافت پسماند چگونه میتواند مسیر توسعه پایدار را هموار کند؟
تامین مواد اولیه دیگر تنها انتقال منابع نیست، این مسیر روایت اخلاق و تابآوری صنعت است، فولاد آینده باید انسانیتر باشد جایی که انسان محور پایداری است نه ماشین. اقتصاد چرخشی و فناوری تولید قراضه آهن پایههای توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست را میسازند و ابزارهایی مانند مالیات کربنی و مالیات بازیافت پسماند مسیر بهرهوری و مسئولیتپذیری را همزمان هموار میکنند.
در شرایطی که روند اضافه ظرفیت فولاد ایران تهدیدی بزرگ محسوب میشود، هوشمندسازی و بهینهسازی زنجیره تامین فرصتهایی طلایی برای نوآوری و افزایش پتانسیل صادرات ایجاد میکنند.
چالش زیستمحیطی هر محدودیت منابع و هر فشار بازار فرصتی است برای خلق ارزش جدید و ساختن صنعتی که با طبیعت و انسان در هماهنگی باشد، در سطح بینالمللی آشتی با دنیا و وفاق جهانی مسیر فولاد ایران را از تهدید به فرصت تبدیل میکند و نشان میدهد صنعتی که اخلاق، نوآوری و انسان را در قلب خود جای داده میتواند نماد تاب آوری، معنا و موفقیت جهانی باشد.
زیرساخت، سکوتِ سمفونی صنعت
زیرساختهای انرژی، حمل و نقل و فناوری همان سکوتهایی هستند که موسیقی تولید را ممکن میسازند.
اگر حکمرانی تنها به بهرهوری عددی و سود کوتاهمدت نگاه کند، این سکوتها نادیده گرفته میشوند، درست مانند یک رهبر ارکستر که سکوتهای میان نتها را نبیند و فقط به صداهای بلند گوش دهد، اما صنعت بدون زیرساخت، بیصدا میشود و زیرساخت، ستون تابآوری و پایداری است.
شبکههای انرژی فرسوده، مسیرهای حملونقل ناکارآمد و فناوریهای قدیمی هر کدام میتوانند تولید را مختل کنند و نوآوری را محدود سازند. بازآفرینی زیرساختها یعنی ساختن سکوتهایی که معنا میآفرینند و فرصت میسازند، سکوتهایی که به صنعت اجازه میدهند در بحرانها انعطافپذیر باشد، در رشد پایدار پیش برود و با کمترین اتلاف منابع بیشترین اثرگذاری را ایجاد کند.
زیرساختها تنها شبکههای انرژی، مسیرهای حملونقل و بسترهای دیجیتال نیستند، آنها شریانهایی هستند که حیات صنعت را جاری میکنند، سرمایهگذاری در شبکههای پایدار انرژی، لجستیک هوشمند، مراکز داده مدرن و سیستمهای نوین حملونقل نه تنها بهرهوری را افزایش میدهد بلکه صدای واقعی صنعت را با کیفیتی بلندتر و واضحتر به گوش جامعه و جهان میرساند.
همانطور که زیبایی واقعی یک ساختمان در آن چیزی است که دیده نمیشود اما همه چیز را نگه میدارد زیرساخت نیز در صنعت چنین نقش حیاتی دارد، دیده نمیشود اما تاب آوری، نوآوری و قدرت واقعی تولید را نگه میدارد.
آیندهپژوهی، زبان فردا
هیچ صنعتی با ابزارهای دیروز نمیتواند به پرسشهای فردا پاسخ دهد، اگر فولاد میخواهد در آینده بماند باید زبان فردا را بیاموزد، زبانی که واژگانش هوش مصنوعی، دادههای بزرگ و فناوریهای سبز است.
آیندهپژوهی تنها پیشبینی نیست، دیدن نشانههای تغییر در دل امروز است؛ شناخت بحران انرژی، تحولات اقلیمی و روندهای ژئوپلیتیک و یعنی دیدن فردا قبل از فرا رسیدن آن.
هوشمندسازی فقط بهرهوری نیست، پلی است میان نوآوری و مسئولیتپذیری. فناوری اگر در خدمت انسان نباشد آینده را میسوزاند و آیندهپژوهی یعنی ساختن ساختاری منعطف، اخلاقی و همسو با طبیعت.
در جهانی که مالیات کربنی و تجارت سبز قواعد بازی را تغییر میدهند فولاد ایران نیز باید تهدیدها را به فرصت تبدیل کند، از محدودیت انرژی فناوری پاک بسازد و از فشارهای جهانی انگیزهای برای نوآوری بیافریند.
فردا زبانی دارد که با چشمانداز نوشته میشود نه دستورالعمل و اگر فولاد میخواهد در آن زبان سخن بگوید باید راوی معنا، معمار فناوری و پاسدار اخلاق باشد.
بازگشت انسان به مرکز توسعه
فولاد فقط با کورهها ساخته نمیشود، با دستانی ساخته میشود که گرمای کوره را تاب میآورند با ذهنهایی که نوآوری میآفرینند و با دلهایی که رویا میبافند و امروز بزرگترین خطر صنعت نه کمبود سنگ آهن است و نه رکود بازار بلکه قحط انسان است.
در جهانی که همه چیز به عدد و ماشین تقلیل یافته انسان خلاق، کارگر ماهر و مدیر بآخلاق کمیابترین منبع شده است.
آیا میتوان صنعتی جهانی داشت بیآنکه به سرمایه انسانیاش جانی تازه داد؟ آیا میتوان نوآوری کرد وقتی آموزش و مهارتافزایی در حاشیه است؟
آیا میتوان توسعه پایدار داشت اگر کرامت و تعلق خاطر کارگران در کارخانهای زنگارزده خاموش شود؟
توسعه واقعی فقط تولید بیشتر نیست، فولاد آینده باید انسانیتر و روایتگر اخلاق باشد، صنعتی که به انسان احترام نگذارد دیر یا زود در تله بیروح خود فرو میریزد؛ فولاد انسانیتر یعنی صنعتی که در طراحی و تولیدش کرامت کارگر، عدالت اجتماعی و حفاظت از محیط زیست دیده شود و هر قطعه آن نماد مسئولیتپذیری و معنا باشد و شاید بزرگترین معجزه فردا همین است، صنعتی که از دل قحط انسان دوباره انسان را کشف کند صنعتی که نه تنها محصول میسازد بلکه امید، ارزش و اخلاق را در جامعه و آینده روایت میکند.
آن سوی بحران صدایی از جنس معنا
تابآوری گاهی در سکوتی است که میان فلز و فکر جریان دارد، نه در ضخامت ورقها نه در ظرفیت کورهها بلکه در لحظهای که صنعت به جای مقاومت صرف تصمیم به بازآفرینی میگیرد.
در دل بحران جایی میان اعداد و نمودارها صدایی آرام اما عمیق شنیده می شود، صدای انسانی که هنوز میخواهد معنا ببخشد نه فقط بسازد.
اگر صنعت بخواهد بماند باید از نو تعریف شود نه با سیاستهای دستوری بلکه با حکمت انسانی.
فولاد آینده از جنس انتخاب خواهد بود، انتخابی میان تکرار و تحول، میان دوام و معنا و میان انسان و اعداد و شاید روزی که تاریخ به عملکرد ما نگاه کند نپرسد چقدر تاب آوردید؟ بلکه بپرسد چگونه در دل بحران انسان را بازآفریدید و چگونه با فولاد جهان بهتری ساختید؟
- زنگ خطر ورشکستگی فولاد ایران
- بر فولادسازان در سال ۱۴۰۲ چه گذشت؟ / وقایع نگاری “سال سخت فولاد” از دریچه چیلان
- Future Minerals Forum 2024 / هر آنچه باید در مورد گردهمایی مواد معدنی آینده در عربستان بدانید
- تصمیمات غیرکارشناسی در حوزه صادراتی تا افزایش نرخ انرژی صنعت فولاد را زمینگیر میکند
- چرا صنعت فولاد از پیشگامان بهرهگیری از هوش مصنوعی بود؟ / هوش مصنوعی بازار ارزانفروشان فولاد را تهدید میکند؟ ؟
- بهترین ذوب آهن ۷ سال گذشته/ تولیدات از یک میلیون و ۳۸۰ هزار تن گذشت
- رفع چالش های صنعت فولاد
- صنعت فولاد کشور را دیجیتالی کنید/ انقلاب صنعتی چهارم در صنعت فولاد دنیا + متن کامل سلسه گزارش «آینده صنعت فولاد»
محمدکاظم صباغی هرندی
مدیر ارشد خدمات فنی و پشتیبانی شرکت فولاد مبارکه
مهندس طهمورث جوانبخت
مدیرعامل شرکت مجتمع فولاد خراسان
عطاالله معروفخانی
مدیرعامل شرکت فولاد هرمزگان
اکبرگلبو
مدیرعامل شرکت بینالمللی مهندسی سیستمها و اتوماسیون(ایریسا)
اردشیر فاضلی
مدیرعامل شرکت بازرگانی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیکو)