خاطره فولادی ها: یک خاطره از اولین سفر خارج از کشور
مهندس مجتبی فردیار، خاطره ای از حضور در كارخانه ذوب آهن KMK روسیه برای دفتر چیلان ارسال کرد که از نظر می گذرد:

سال ١٣۴٧ من استخدام شرکت ملى فولاد براى کار در کارخانه ذوب آهن شدم. یک سال در کارخانه ذوب آهن کار کردم. براى دوران بهره بردارى خط تولید براى آموزش هاى تئورى و عملى تعدادى از مهندسین را انتخاب و به کشور شوروى اعزام کردند. من هم براى کار در کوره بلند انتخاب شدم. 

محل آموزش عملى من در شهر نوى کوزنتسک در منطقه سیبرى شوروى در کارخانه ذوب آهن KMK و آموزش تئورى در دانشگاه متالورژى همان شهر بود. 

در یکى از روزها کفش من نیاز به تعمیر داشت. روبروى هتل محل اقامت ما یک کیوسک فلزى بود. روى تابلو آن نوشته بود تعمیرات کفش. با خوشحالى رفتم داخل کیوسک و یک مرد مسنى را دیدم که کار تعمیرات کفش انجام می دهد. از قبل جمله کفش من نیاز به تعمیر دارد را حفظ کرده بودم و سعى کردم جمله را بدون اشتباه به استاد گفتم. استاد تعمیرکار کفش گفت با فارسى بسیار شیوائى گفت شما اگر فارسى بگوئید من بهتر می فهمم. من در آن لحظ آنهم در قلب سیبرى شوروى با تعجب پرسش کردم شما ایرانى هستید. گفت نه. پرسیدم اهل کجائید گفت من اهل آن جائى هستم که شاعر شیرین سخن شما کشور و شهر من را براى اینکه دلدارش دلش را بدست آورده به او بخشیده است. تعمیرکار کفش گفت من اهل سمرقند و بخارا هستم و این شعر را خواند. 

اگر آن ترک شیرازى بدست آرد دل ما را/ به خال ابرویش بخشم سمرقند وبخارا را. 

در پایان از اینکه شهر و کشورش براى خال ابروى آن ترک شیرازى بخشیده شده بود بسیار ناراحت بود

2

تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ماه ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۴
شناسه مطلب : 24217
ارسال
برچسب ها
ارسال دیدگاه
نام و نام خانوادگی
پست الکترونیک
کد امنیتی